پند و اندرز بز رگان
جهان سرای
شاد بودن و پنداندرز
عمر گر خوش گذرد زندگی نوح کمست
ورنه گر بد گذرد نیم نفس بسیار.....
دوستت دارمها را نگه میداری برای روز مبادا،
دلم تنگ شدهها را، عاشقتمها را…
این جملهها را که ارزشمندند الکی خرج کسی نمیکنی!
باید آدمش پیدا شود!
باید همان لحظه از خودت مطمئن باشی و
باید بدانی که فردا، از امروز گفتنش پشیمان نخواهی شد!
سِنت که بالا میرود کلی دوستت دارم
پیشت مانده، کلی دلم تنگ شده و
عاشقتم مانده که خرج کسی نکردهای
و روی هم تلنبار شدهاند!
فرصت نداری صندوقت را خالی کنی.
! صندوقت سنگین شده و نمیتوانی با خودت بِکشیاش…
شروع میکنی به خرج کردنشان!
توی میهمانی اگر نگاهت کرد اگر نگاهش را دوست داشتی
توی رقص اگر پابهپایت آمد اگر هوایت
را داشت اگر با تو ترانه را به صدای بلند خواند
توی جلسه اگر حرفی را گفت که حرف
تو بود اگر استدلالی کرد که تکانت داد
در سفر اگر شوخ و شنگ بود اگر مدام
به خندهات انداخت و اگر منظرههای قشنگ را نشانت داد
برای یکی یک دوستت دارم خرج میکنی
برا ی یکی یک دلم برایت تنگ میشود خرج میکنی! یک چقدر زیبایی یک با من میمانی؟
بعد میبینی آدمها فاصله میگیرند متهمت میکنند به هیزی… به
مخزدن به اعتماد آدمها!
سواستفاده کردن به پیری و معرکهگیری…
اما بگذار به سن تو برسند!
بگذار صندوقچهشان لبریز شود آنوقت
حال امروز تو را میفهمند بدون اینکه تو را به یاد بیاورند
غریب است دوست داشتن.
و عجیب تر از آن است دوست داشته شدن...
وقتی میدانیم کسی با جان و دل دوستمان دارد ...
و نفسها و صدا و نگاهمان در روح و جانش ریشه دوانده؛
به بازیش میگیریم هر چه او عاشقتر،
ما سرخوشتر، هر چه او دل نازکتر، ما بی رحم تر.
تقصیر از ما نیست؛
تمامیِ قصه هایِ عاشقانه، اینگونه به گوشمان خوانده شدهاند!
1- آرزو دارم روزي اين حقيقت به واقعيت مبدل شود كه همهي
انسانها برابرند. (مارتين لوتركينگ)
2- بهتر است روي پاي خود بميري
تا روي زانوهايت زندگي كني.
(رودي)
3- قطعاً خاك و كود لازم است تا گل سرخ برويد.
اما گل سرخ نه خاك است و نه كود (پونگ)
4- بر روي زمين چيزي بزرگتر از انسان نيست
و درانسان چيزي بزرگتر از فكر او. (هميلتون)
5- عمر آنقدر كوتاه است كه نميارزد آدم
حقير و كوچك بماند. (ديزرائيلي)
6- چيزي ساده تر از بزرگي نيست آري ساده
بودن همانا بزرگ بودن است. (امرسون)
7- به نتيجه رسيدن امور مهم ، اغلب به انجام
يافتن يا نيافتن امري به ظاهر كوچك بستگي دارد. (چارديني)
8- آنكه خود را به امور كوچك سرگرم ميكند
چه بسا كه تواناي كاهاي بزرگ را ندارد. (لاروشفوكو)
9- اگر طالب زندگي سالم و بالندگيرو مي باشيم
بايد به حقيقت عشق بورزيم. (اسكات پك)
10- زندگي بسيار مسحور كننده است فقط بايد با عينك مناسبي
به آن نگريست. (دوما)
11- دوست داشتن انسانها به معناي دوست
داشتن خود به اندازه ي ديگري است. (اسكات پك)
12- عشق يعني اراده به توسعه خود با ديگري
در جهت ارتقاي رشد دومي. (اسكات پك)
13- ما ديگران را فقط تا آن قسمت از جاده كه
خود پيمودهايم ميتوانيم هدايت كنيم. (اسكات پك)
14- جهان هر كس به اندازه ي وسعت
فكر اوست. (محمد حجازي)
15- هنر كليد فهم زندگي است. (اسكار وايله)
16- تغيير دهنرگان اثر گذار در جهان كساني هستند
كه بر خلاف جريان شنا ميكنند. (والترنيس)
17- اگر زيبايي را آواز سر دهي ، حتي
در تنهايي بيابان ، گوش شنوا خواهي يافت. (خليل جبران)
18- روند رشد، پيچيده و پر زحمت است و
در درازاي عمر ادامه دارد. (اسكات پك)
19- در جستجوي نور باش، نور را مييابي. (آرنت)
20- براي آنكه كاري امكانپذير گردد ديدگان
ديگري لازم است، ديدگاني نو. (يونك)
21- شب آنگاه زيباست كه نور را
باور داشته باشيم. (دوروستان)
22- آدمي ساختهي افكار خويش است
فردا همان خواهد شد كه امروز ميانديشيده است. (مترلينگ)
23- اگر دريچه هاي ادراك شسته بودند،
انسان همه چيز را همان گونه كه هست ميديد:بيانتها. (بليك)
24- برده يك ارباب دارد اما جاهطلب
به تعداد افرادي كه به او كمك
ميكنند. (بردير فرانسوي)
25- هيچ وقت به گمان اينكه وقت داريد ننشينيد زيرا در عمل
خواهيد ديد كه هميشه وقت كم و كوتاه است. (فرانكلين)
26- نبايد از خسته بودن خود شرمنده باشي
بلكه فقط بايد سعي كني خسته آور نباشي. (هيلزهام)
27- هر قدر به طبيعت نزديك شوي ، زندگاني شايسته تري
را پيدا ميكني. (نيما يوشيج)
28- اگر زماني دراز به اعماق نگاه كني
آنگاه اعماق هم به درون تو نظر مياندازند. (نيچه)
29- زيبائي در فرا رفتن از روزمرهگيهاست. (ورنر هفته)
30- براي كسي كه شگفتزدهي خود نيست
معجزهاي وجود ندارد. (اشنباخ)
31- تفكر در باب خوشبختي ، عشق
، آزادي ، عدالت ، خوبي و
بدي، تفكر دربارهي پرسشهايي كه
بنياد هستي ما را دگرگون
ميكند. (ادگارمون)
32- «عقلانيت باز» آن عقلانيتي است
كه فراموش نميكند كه «يكي» در «چند» است و «چند» در «يكي». (ادگارمون)
33- آرامش،زن دلانگيزي است كه در نزديكي دانايي منزل دارد. (اپيكارموس)
34- هيچ چيزدر زير خورشيد زيباتر از بودن
در زير خورشيد نيست. (باخمن)
35- تنها آرامش و سكوت سرچشمهي
نيروي لايزال است. (داستايوفسكي)
36- با عشق،زمان فراموش مي شود
و با زمان هم عشق.
37- علت هر شكستي،عمل كردن بدون
فكر است. (الكسمكنزي)
38- من تنها يك چيز ميدانم و آن اينكه هيچ نميدانم. (سقراط)
39- دانستن كافي نيست،بايد به دانسته ي
خود عمل كنيد. (ناپلئون هيل)
40- تپهاي وجود ندارد كه داراي سراشيبي نباشد!
(ضربالمثل ولزي)
41- خداوند،روي خطوط كج و معوج، راست
و مستقيم مينويسد. (برزيلي)
42- تو ارباب سخناني هستي كه نگفتهاي،
ولي حرفهايي كه زدهاي ارباب تو هستند. (ضربالمثل تازي)
43- تا زمانيكه امروز مبدل به فردا شود
انسانها از سعادتي كه در اين دم نهفته است
غافل خواهند بود. (ضربالمثل چيني)
44- بهتر است ثروتمند زندگي كنيم
تا اينكه ثروتمند بميريم. (جانسون)
45- اگر ميبيني كسي به روي تو لبند
نميزند علت را در لبان فرو بسته ي خود جستجو كن. (ديل كارنگي)
46- شيريني يكبار پيروزي به تلخي
صد بار شكست ميارزد. (سقراط)
48- ضعيفالاراده كسي است كه با هر
شكستي بينش او نيز عوض شود. (ادگار آلنپو)
40- به جاي اينكه به تاريكي لعنت بفرستي
يك شمع روشن كن. (ضربالمثل چيني)
50- براي اينكه بزرگ باشي نخست
كوچك باش. (ضربالمثل هندي)
51- براي اينكه پيش روي قاضي نايستي،
پشت سر قانون راه برو. (ضربالمثل انگليسي)
52- به كارهاي زشت عادت مكن زيرا
ترك آن دشوار است. (ضربالمثل فارسي)
53- مانند علما بنويس و مانند توده مردم
حرف بزن. (ضربالمثل هندي)
54- بزرگترين عيب براي دنيا همين بس كه
بيوفاست.(حضرت علي عليهالسل
دو راه برای شاد بودن
به نظر شما شادی و آسایش در زندگی
چگونه بدست می آید؟
بعضی از مردم پول را حلاّل جمیع مشکلات
می دانند! یعنی هرچه
ثروت و پول بیشتری داشته باشی شادی
و آسایش در زندگی را
بیشتر تجربه می کنی! بعضی دیگر از
مردم گرچه پول و ثروت را مفید می دانند
اما اذعان می کنند پول خوشبختی نمی آورد.
شما چه فکر می کنید؟! به نظر شما معارف اسلامی
و آموزه های دینی در این باره چه رهنمودی دارند؟!
این مقاله در صدد پرداختن به این موضوع است. با ما همراه باشید.
شادی و راحتی در زندگی کیلویی چند؟!
شاد زیستن و به بیان دیگر آسوده و بدون
اضطراب و دغدغه زندگی
کردن آرزویی است که شاید به نظر
بعضی از مردم هرگز دست
یافتنی نباشد! زندگی دنیوی با فراز و نشیب ها
و پستی و بلندی
هایش شاید هرگز اجازه ندهد کسی طعم شیرین راحتی
را در زندگی تجربه نماید اما با این حال آدمی همواره
کوشش می کند ولو برای مدتی محدود این شادی را
در زندگی بدست آورد و البته در بسیاری از موارد به بیراهه
می رود و در نتیجه همان می شود که باور نمی کند می شود
در دنیا نیز شاد زیست و آسوده به حیات ادامه داد!
آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است!
اگر بخواهیم شادی و آسایش را تجربه کنیم
که به معنای واقعی و حقیقی انسان را شاد
نماید باید اذعان کنیم اگر تنها بدنبال شادی های
محدود دنیوی باشیم حتماً قافیه را باخته ایم!
زیرا زندگی چند روزه دنیا با همه تفریحات و
شادی ها و آسایش هایش بسیار محدود
و تمام شدنی است پس اگر بدنبال شادی و راحتی
حقیقی هستیم باید در جستجوی شادی باشیم
که آخرت و زندگی ابدی ما را نیز در بر گیرد و نه
تنها آسایش ما در این جهان را تضمین نماید
بلکه دامنه آن آنچنان گسترده باشد که به ابدیت
ما نیز برسد! براین اساس شادی و راحتی در
صورتی بدست می آید که به راستی انسان را آسوده نماید.
آموزه دینی برای کسب شادی
دین و آموزه های دینی اسلامی برای همه مسائل
انسان برنامه دارند و از جمله موضوع شادی و راحتی او.
ناگفته پیداست که دین اسلام باتوجه به ابعاد گوناگون
وجود انسان و امتداد زندگی او تا ابدیت، به ارائه
برنامه های خوشبختی و از جمله شادی و آسودگی
انسان می پردازد. بنابراین خواسته اولیه ما برای دستیابی
به شادی که محدود نباشد و همراه ما
تازندگی دیگر نیز بیاید، کاملاً مورد توجه
و دقت نظر دین می باشد و چه چیزی از این بهتر!
اگر بدنبال شادی و راحتی حقیقی هستیم
باید در جستجوی شادی باشیم که آخرت
و زندگی ابدی ما را نیز در بر گیرد و نه
تنها آسایش ما در این جهان را تضمین
نماید بلکه دامنه آن آنچنان گسترده باشد
که به ابدیت ما نیز برسد! براین اساس
شادی و راحتی در صورتی بدست می آید
که به راستی انسان را آسوده نماید
یقین؛ یک راهکار مطمئن
بر اساس احادیث معصومین(علیهم السلام)
شادی و راحتی در زندگی در داشتن یقین است.
مقصود از یقین، باور قلبی و ایمان درونی انسان است
که دید او را از ظواهر مادی به ابدیت و معنویات رشد می دهد
و بال و پر او را می گشاید. انسانی که به غیب و امور اخروی
یقین دارد در زندگی بدنبال ظواهر محدود حرکت نمی کند و
همواره افق دیدش را گسترده می بیند. از این رو چنین شخصی
در زندگی با شکست ها غم زده و مضطرب نمی شود
و طعم واقعی شادی و راحتی را می چشد.
آنچنان که روایت شریف می فرماید: إنّ الرّاحة
و الفرح فی الیقین؛ براستی که راحتی و آسایش و نیز
شادی در داشتن یقین
و باور قلبی است.
باید توجه نمود که یقین با داشتن علم
به تنهایی حاصل نمی شود.
به عبارت دیگر علم به وجود غیب
و امور اخروی به تنهایی نمی
تواند شادی را به زندگی انسان هدیه کند
بلکه آن باور قلب است
که انسان را در پیشگاه معبود الهی وادار
به سجود و تعظیم می
نماید و قلب او را خاشع و خاضع می گرداند.
رضای به قضا؛ فاکتور دوم شاد زیستن
رضایت به تقدیر و قضا و قدر الهی شرط اولی است
که با وجود آن انسان می تواند شادی و راحتی را
به معنای حقیقی درک نماید. شادی و آسایشی
ابدی که هرگز از میان نمی رود! براساس معارف اسلامی
ما قضای الهی اموری حتمی است که البته منافاتی
با اختیار انسان ندارد بلکه کاملاً آن را نیز در برمی گیرد
به طوری که مثلاً دعا کردن می تواند قضای حتمی را تغییر دهد:
الدّعاء یردّ القضاء. البته بحث از قضا و قدر الهی و ارتباط
آن با اختیار انسان بحثی مفصل است که ما در این
مقاله در صدد بررسی زوایای آن نیستیم و شایسته است
در مجالی دیگر بدان
پرداخته شود. مقصود ما در این نوشتار آن
است که رضایت داشتن به قضا و قدر الهی
سبب می شود انسان شادی و راحتی را
در زندگی تجربه نماید. آنچنان که روایت شریف
بدان اشاره دارد:
إن الراحة و الفرح فی الیقین و الرضاء بقضاء الله؛ همانا
راحتی و شادی در باور قلبی و رضایت به قضای
الهی است.
رضایت به تقدیر و قضا و قدر الهی شرط اولی است
که با وجود آن انسان می تواند شادی و راحتی را
به معنای حقیقی درک نماید. شادی و آسایشی
ابدی که هرگز از میان نمی رود!
براساس معارف اسلامی ما قضای الهی اموری حتمی
است که البته منافاتی با اختیار انسان ندارد بلکه کاملاً
آن را نیز در برمی گیرد به طوری که مثلاً دعا کردن می تواند قضای
حتمی را تغییر دهد: الدّعاء یردّ القضاء
نتیجه گیری
براساس آموزه های اسلامی شادی و راحتی در زندگی
در داشتن
باور قلبی به خداوند و امور اخروی و نیز رضایت داشتن به
قضای الهی
است پس اگر در زندگی اضطراب و ناراحتی بسیاری را
تجربه می
کنی به قلبت رجوع کن که یقین و رضایت
در او کمرنگ شده است!
********************************************
نخستین نگاهی،که مارابه هم دوخت
نخستین سلامی ،که درجان ماشعله افروخت،
نخستین کلامی،که دلهای مارا
به بوی خوش آشنایی سپردو،
به مهمانی عشق برد؛
پرازمهربودی
پرازنوربودم
همه شوق
بودی
همه شوربودم
چه خوش لحظه هایی
که،دزدانهره،ازهم
نگاهی ربودیم ورازی نهفتیم
چه خوش لحظه هایی که "می خواهمت"را
به شرم وخموشی ـ نگفتیم وگفتیم
دوآوای تنهای سرگشته بودیم،
رها،درگذرگاه هستی،
به سوی هم ازدورهاپرگشودیم
چه خوش لحظه هایی که هم راشنیدیم
چه خوش لحظه هایی که درهم وزیدیم
چه خوش لحظه هایی که درپرده ی عشق،
چویک نغمه ی شاد،باهم شکفتیم!
چه شبها،چهشبهاکه همراه حافظ
درآن گهکشان های رنگین،
درآن بیکران های سرشارازنرگس ونسترن،
یاس ونسرین،
زبسیاری شوق وشادی نخفتیم.
توباآن صفای خدایی
باآن دل وجان سرشارازروشنایی
ازاین خاکیان دوربودی.
من آن مرغ شیدا
درآن باغ بالنده درعطرورویا،
برآن شاخه های فرارفته تا عالم بی خیالی؛
چه مغروربودم...
چه مغروربودم...!
من وتوچه دنیای پهناوری آفریدیم.
من وتوبه سوی افق های ناآشناپرکشیدیم.
من وتو،ندانسته،دانسته،
رفتیم ورفتیم ورفتیم، چنان شاد
،خوش،گرم،پویا،
که گفتی به سرمنزل
آرزوهارسیدیم!
دریغا،دریغا،ندیدیم
که دستی دراین آسمان ها،
چه برلوح پیشانی مانوشته ست!
دریغا،درآن قصه هاوغزل هانخواندیم،
که آب وگل عشق،باغم سرشته ست!
توکربودی ای دوست،
من کوربودم...!
ازآن روزهاـ آه ـ عمری گذشته ست
من و تو دگرگونه گشتیم
دنیادگرگونه گشته ست!
درین روزگاران بی روشنایی،
دراین تیره شبهای غمکین،که دیگر
ندانی کجایم،
ندانم کجایی!
چو با یاد آن روزها می نشینم
چویادتوراپیش رومی نشانم
دل جاودانه عاشق را
به دنبال آن لحظه هامی کشانم
سرشکی به همراه این بیت ها،می فشانم:
نخستین نگاهی که مارابه هم دوخت
،
نخستین سلامی که درجان ما شعله افروخت
،
نخستین کلامی که دلهای مارا،
به بوی خوش اشنایی سپردوبه مهمانی
عشق برد...
پرازمهربودی،
پرازنوربودم.
نظرات شما عزیزان:
بدان جهت همه از پیر و جوان ونوجوان پسر و دختر عاشقش
شده اند بازدید کنندگان میلیونی موید این امر است
مدیریت مهوش همه جا:
موناز جان استقبال میلیونی مردم ایران اسلامی از سایت ما
اول نطر لطف خدا دوم اشعاراستاد کامران
سوم نظر لطف شما بازدید کنندگان گرامی است
http://nazi-joon-jooni.loxblog.com
به خدا بازدید وبلاگم خوبه
منتظرتما