عشق و عاشقانه ها
اشعار قطعه هاو جملات
جانسوز
عشق و عاشقی
در اغلب لغت نامهها «عشق» به عنوان علاقه
شدید یا انس قلبی تعریف میشود
بر اساس دیدگاه مراجع شیعه،
بیان عشق میان دختر و پسر
(بدون منظور ازدواج) گناه است، چرا که
ترس افتادن به گناه در میان است، اگرچه
خواستگاری، بدون بیان عشق،
برای ازدواج مانعی ندارد. تا وقتی که مفسدهای
در میان نباشد، صرفِ داشتنِ محبت و عشقِ
قلبی (بدون اظهار آن) اشکالی ندارد.
.مهر و عشق و آغاشه و شیفتگی و ایشکای و
دلدادگی و شیدایی و سودا همه از واژگانی هستند
که در ایران زمین برای پدیده عشق بکاررفته یا میرود.
در اشعار هم بخشی از داستانهای شاهنامه یا اشعار
نظامی گنجوی و خواجوی کرمانی و عرفی و جامی و
وحشی بافقی و اهلی شیرازی و ... به بیان داستانهای عاشقانه
پرداخته و بسیاری شعرا هم به بررسی ماهیت
عشق و وصال وهجران و جانگدازی عاشقان
پرداخته اند
پرسید یکی که عاشقی چیست
گفتا که چو ما شوی بدانی
از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر
یادگاری که در این گنبد دوار بماند
ویا:
ای سوخته سوخنه سوختنی
عشق آمدنی بؤد نه آموختنی
سعدی وحافظ و باباطاهر وخیام و رودکی
و استادشهریار و استاددیندار( کامران )
شاعرات شیرین سخنی هستند
که هم غزل و هم
رباعی عاشقانه و سوزناک دارند
و هم به بررسی ماهیت و کاآمدی
عشق پرداختهاند
گلچینی از اشعارعاشقانه
استاد دیندار( کامران)
دربزم عشق هر چه که تقریر می شود
در خنده های سبز تو تفسیر می شود
هرجا که عاشقی است کند جان نثاردوست
در کارگاه عشق چه تحریر می شود
از من مجو سلامت و بهبودی ای طبیب
دردی است در دلم که نفس گیرمی شود
بغض دلم گرفته و بارانیم کنون
کم کم ز دیده اشک سرازیر می شود
گفتی به غل زلف به بندم دل ترا
دیوانه را چه باک که زنجیرمی شود
اندر شب فراق تو در کوچه های درد
فریاد من سکوت فلک را شکسته بود
نی اختری پدید و نه مهتاب جلوه کرد
گویی که آسمان به تماشا نشسته بود
ماییم و گریه های غریبانه در فراق
عشقت به قاب دیده چنین نقش بسته بود
اندر حضور سبز تو معنا شود غزل
شعرم تراوش قلم قلب خسته بود
قطعه شعر آزاد
ای بلای قلب من اولین نگاه
تومرا خلوت نشین
سرای عشق کرد
اولین نگاه تو
مرااز شهر
و دیار م آواره کرد........
ستاره آی ستاره
وای ستاره
در این منظومه شمسی
ندارد نه ندارد نه ندارد
دل شوریده من یک ستاره
ستاره آی ستاره
وای ستاره
خوشا بر حال و احوال
قشنگت
که هرگز درد و غم راهی ندارد
باتو
بودن
پیش دونان خم نگردد عاشق شوریده دیوانه سر
عشق هم ای نازنین دلبر
دل زبهر دیدنت ای آتش جان و دلم
درجستجوست
تا نهال عشق را از بیخ و از و بن
برکَنند
نظرات شما عزیزان: